کریستین امانپور، خبرنگار آمریکایی، گفتوگویی هم با مسعود دهنمکی، مدیرمسئول روزنامه «صبح دوکوهه» داشته که محور اصلی این گفتوگو هم «فقر و فحشا»ست!
در بخشی از این گفتوگو آمده است:
کریستین امانپور: این عکس شما در جبهه است؟
ده نمکی: بله.
کریستین امانپور: آن موقع چند سال داشتید؟
ده نمکی: 16 سال.
کریستین امانپور: آخر چطور شماها را با این سن میفرستادند جبهه؟!
ده نمکی: ما را نمیفرستادند امثال من داوطلب میشدند و کوچکتر از من هم درجبهه بودند.
کریستین امانپور: پس چرا این قدر سرفه میکنید؟
ده نمکی:: این هم سوغات آن موقع است.
کریستین امانپور: اوه شما هم شیمیایی شدید؟
ده نمکی: در جنگ کمتر کسی بینصیب از این سوغات اهدایی شماها به صدام مانده!
کریستین امانپور: من متأسفم!
ده نمکی: قابلی ندارد.
کریستین امانپور: حتماً خوشحال هستید که الان آمریکاییها دشمن اصلی شما، صدام را از بین بردهاند؟
ده نمکی: البته خوشحالتر بودم به جای عراقیها از همان اول آمریکاییها در خاکریز مقابل ما بودند، الان هم آمدهاند تا کار نیمهتمام صدام را تمام کنند البته اگر بتوانند!
کریستین امانپور: من شنیدهام ولی باور نمیکنم آیا راست است که بچههای بسیجی داوطلبانه روی مین میرفتند؟ چرا؟!
ده نمکی: البته ما این چرا وچگونه را هنوز به خوبی برای نسل بعد از خود هم نتوانستیم به خوبی بیان کنیم چه برسد به شما و کلاً دنیا. راستی شما میدانید. مدینه فاضله چیست؟
کریستین امانپور: بله. اتوپیا!
ده نمکی: بله همان او اتوپیا. ما در جبهه مدینه فاضله خودمان را پیدا کرده بودیم. آنها رفتند تا دیگران بمانند. آمریکاییها اگر همین یک نکته را بفهمند، اینطور با ایران برخورد نمیکنند.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ